Tuesday, January 18, 2011

غذا - یک

شکم، به اندازه حجمی که داره مهمه. از این نظر انصاف رعایت شده. ولی به اندازه هر چیز مهم و نامهم دیگه،کلی باید و نبایدهای پیچیده دور و برش رو گرفتن. این باید و نبایدها، درست مثل خداچه ها و الهه های هندو کاملاً خانگی شدن، یعنی هر خونه سیستم خودش رو داره، که البته تا حد زیادی با جامعه مشترکه. سردی و گرمی رایج کلمات توصیف این باید و نبایدها هستند. مزاج، بلغم و سودا و صفرا یه ذره قدیمی تر و تخصصی ترن
.
تو خونه ما، یه سری چیزهای خاصی حکفرماست (بود. چی فکر کردین! من شورش کردم). تو این پست، همونجور که گفته بودم، در مورد این حکومت غذایی خونمون می‌نویسم. فعلاً در مورد نوع غذا نوشتم
1 ـ روغن : غذا رو خوشمزه می کنه، موجب هضم بهتر غذا می شه، مقویه، آدمو سیر می کنه. هر چه بی بو تر بهتر. کلاً حبوبات رو به دلایل غیر قابل ذکر نمی شه بدون روغن خورد. حلیم باید در حد کره چرب باشه و غیره. ماهی و بادمجون غیر سرخ کرده هم مگه وجود داره؟برنج بدون روغن؟ بوی روغن زیتون بده. روغن هسته انگور؟ جوانه؟ این لوس بازیها چیه؟
2 ـ زرچوبه : از خورش کرفس تا گوشت سرخ کرده، از سیر تا پیاز، از سبزی پلو تا تلیت. اینجا، آنجا زرچوبه در خدمت شماست. هدف ما از بین بردن بوی غذای شماست
3 ـ لیمو امانی : (توضیحات زرچوبه را تکرار کنید) ـ
4 ـ شوید، پونه، فلفل دلمه، کلم، تو خورش؟ جل الخالق! تو اسپاگتی، استغفرالله! ماکارونی با عدس، لوبیا، سیب درختی. الو! صدو ده؟
5 ـ پیتزا؟ پیتزای میوه! حبوبات! تشویش اذهان عمومی! ـ
6 ـ شیر با غذا؟ توی سوپ؟ تو خورش؟ با ماهی! نکن، فردا پیسی می‌گیری
مارگارت بودِن، محقق انگلیسی، معتقده که خلاقیت تبدیلی* ممکنه موقعی اتفاق بیفته که دو تا سبک تفکر متفاوت با هم برخورد (یا گفتگو) کنن. مثلاً اینکه یه خوزستانی مثل خانواده من با ترکها پیوند کرده، یک انقلاب غذایی رو موجب شده. مثلاً تا قبل از چنین برخوردی تصور وجود گردو یا گوشت توی کوکو یا آجیل درسته توی خورش برای ما محال بود! همونجور که برای عروسمون تصورِ نبودن زرچوبه توی حلوا یا آش دوغ بدون حبوبات و گوشت یا باقالی سرخ کرده عجیب بود

* Transformational creativity
ادامه دارد

Friday, January 14, 2011

H2LC : آنفلوانزای جدید

دیروز یه خبر خوندم که بعد از بررسی، متوجه شدم که خوراک امروز بلاگ حاضر شده! توی این خبر به نقل از خانم دستجردی اومده بود که انفلوانزای جدیدی به نام H2LC تا حالا 13 قربانی گرفته. دمش گرم که تعداد قربانی ها رو قبل از خبرگزاری ها اعلام کرده. شب که موضوع رو با طبیب حاذق در میون گذاشتم و اسم ویروس رو گفتم، گفت «چی؟ـ
.
تعجب جناب طبیب از این بود که توی اسم گذاری ویروسهای انفلوانزا از دو حرف H و N به صورت HxNx استفاده می کنن که x ها عدد هستن. به هر حال H2LC رو توی گوگل سرچوندم و دوباره به قدرت معجزه «کپی پیست» پی بردم. این معجزه علاوه بر ایران در آذربایجان و روسیه هم مومنانی پیدا کرده. تنها نتیجه‌های این کلمه همراه با «انفلوانزا»، «ویروس»، flu یا influenza مربوط به همین خبر جناب خانم دستجردی بود! سناریوهای مختلفی میشه برای این اشتباه در نظر گرفت : ـ

ـــ سرماخوردگی خانم دستجردی : ناخوش بوده، منظورش H2N3 بوده، یک خبرنگار (که همیشه هم مقصر هست، مثل خلبان) N رو L شنیده و C و 3 هم که عین همند. باقی رو بسپرید به کپی پیست
ـــ خانم دکتر، متخصص زنان و زایمان است. یعنی هیچ دلیلی نداره که با این ویروس سر و کار داشته باشه. اینکه کسی مدرکی بگیره هیچ دلیلی بر تواناییهای ذهنی مثل «الگوسازی» در او نیست. مثلاً اگر شنیده که دو ویروس قبلی H1N1 و H3N1 بودن، دلیلی نداره که متوجه رابطه میان H و N شده باشه. در ضمن خودش هم که بیکار نیست بره در این مورد مطالعه کنه : کارشناس که هست، گزارش می ده بهش
ـــ بهداشت کارشناس داره، کارشناس تایپیست داره، تایپیست هم گوش داره. فقط کافی اون اشتباه شنیده باشه و باقی قضایا
ـــ کارشناس هم گوش داره
ـــ اصلاً مگه باید همه از الگوی اسم گذاری فرنگی‌ها استفاده کنن؟ دلشون خواسته اسمش رو این گذاشتن. کی می دونه، اصلا شاید چنین ویروسی وجود داشته باشه
ـــ نه خانی اومده، نه خانی رفته! اصلاً اسنادش هم موجوده، هیچ ویروسی در کار نبوده همه هم زنده و سلامت و دعاگو هستن

** با عرض معذرت، در مورد غذا تو پست بعدی می نویسم

Tuesday, January 11, 2011

جنون مارس

فیلم «ابری، با احتمال بارش کوفته قلقلی» رو دیدید؟ اون صحنه ای که برای اولین بار ابرهای غذاساز رو می بینن و دهن همه باز می شه، به ترتیب. شایعه تعطیلی فیس بوک هم از اون صحنه‌ها بود! بهش می گن «جنون مارس» چون قرار بود به نگفته زوکربرگ این اتفاق تو نیمه مارس بیفته. بهانه زوکربرگ برای این کار، تأثیر بد این سایت اجتماعی روی زندگی شخصی اش گفته شده ـ
.
استن مارش، شخصیت محبوب من در کارتون «ساوت پارک» نیست. ولی بازی (!) درخشانش توی قسمتی که درباره فیس بوک بود رو خیلی خوشم اومد. اینکه فعالیت و ارزش یک نفر توی یک سایت، مبنای ارزیابی افراد در جهان واقعی بشه، موضوع اون قسمت بود. در آخر هم «استن» با شکست دادن خود مجازیش از شر اکانتش خلاص می شه. بگذریم، خدا پدر و مادر فیس بوک رو بیامرزه که اجازه پاک کردن اکانت رو می ده. چون خیلی از این‌جور سایتها رو وقتی رفتی توش دیگه بیرون اومدن نداره! برای همین توصیه می‌کنم که اگه خواستین وارد یک سایت بشید، حتماً ببینید راه خروج داره یا نه! (تو پرایوسی پالیسی سایت نوشته) ـ 
.
یه چیزی می‌خواستم بنویسم یادم رفت. توی پست بعدیم در مورد باید و نبایدهایی که در مورد غذا تو خونه مون رسمه می‌نویسم. آخرین موضوعی هم که تو ویکی دنبالش گشتم بوینگ 727 بود. شرکت کانتاس استرالیا تصمیم گرفت ایرباس 380 رو به ناوگانش برگردونه. ایرباس 380 از بزرگترین و جدیدترین هواپیماهای مسافربری دنیاست که به خاطر یه نقص فنی و یک حادثه بدون مجروح، از نظر این شرکت غیر ایمن تشخیص داده شده بود. البته در حال حاضر نزدیک 400 تا بوینگ 727 در دنیا فعالند که خیلیشون توی آمریکای شمالی هستن (البته برای بار و پروازهای چارتر استفاده می شن) ـ